کلما

لغت نامه دهخدا

کلما. [ ک َ ] ( هزوارش ، اِ ) به لغت زند وپازند درخت انگور را گویند. ( برهان ). به لغت زند و پازند، درخت انگور که به تازی کرم نامند. ( ناظم الاطباء ). هزوارش کلما ، رز، باکَرم عربی مقایسه شود. ( از حاشیه برهان چ معین ).

کلما. [ ک ُل ْ ل َ ] ( ع اِ ) هربار. ( ترجمان القرآن ص 82 ). هر وقت و هر زمان. ( ناظم الاطباء ). || هرچه. ( ناظم الاطباء ). هرچیز که. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

هر بار. یا هر چه. هر چیز که

پیشنهاد کاربران

بپرس