کلح
لغت نامه دهخدا
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی کُلِّهِ: همه اش
تکرار در قرآن: ۱(بار)
در صحاح گوید: کُلوُح آشکار شدن دندآنهادر عبوسی است در اقرب الموارد گفته: به قولی کُلوُح در اصل ظاهر شدن دندانهاست در وقت عبوسی (مانند سرهای بریان شده گوسفندان). در مجمع فرموده: کلوح برگشتن دو لب است به بالاو پایین تا دندانهاآشکار شودپس کالح اسم فاعل از آن است . میزند آتش به چهره هایشان و آنها در آتش زشت منظران باشند(نعوذبالله من النار) ظاهرا مراد از کالح زشت منظری است در نهج البلاغه دروصف مردگان فرموده: «کَلَحَتِ الْوُجُوهُ النَّواظِرُ» خطبه 219 چهرههای با طراوات بد منظر شدند. در نهایه گوید: در حدیث علی «علیه السلام» آمده «اِنَّ مِنْ وَرائِکُمْ فِتَناً وَ بَلاءّ مُکْلحاً مُبْلِحاً» یعنی از پس شما فتنهها و بلاهایی است عبوس کننده، ناتوان کننده. این کلمه تنها یکبار در کلام الله آمده است.
تکرار در قرآن: ۱(بار)
در صحاح گوید: کُلوُح آشکار شدن دندآنهادر عبوسی است در اقرب الموارد گفته: به قولی کُلوُح در اصل ظاهر شدن دندانهاست در وقت عبوسی (مانند سرهای بریان شده گوسفندان). در مجمع فرموده: کلوح برگشتن دو لب است به بالاو پایین تا دندانهاآشکار شودپس کالح اسم فاعل از آن است . میزند آتش به چهره هایشان و آنها در آتش زشت منظران باشند(نعوذبالله من النار) ظاهرا مراد از کالح زشت منظری است در نهج البلاغه دروصف مردگان فرموده: «کَلَحَتِ الْوُجُوهُ النَّواظِرُ» خطبه 219 چهرههای با طراوات بد منظر شدند. در نهایه گوید: در حدیث علی «علیه السلام» آمده «اِنَّ مِنْ وَرائِکُمْ فِتَناً وَ بَلاءّ مُکْلحاً مُبْلِحاً» یعنی از پس شما فتنهها و بلاهایی است عبوس کننده، ناتوان کننده. این کلمه تنها یکبار در کلام الله آمده است.
wikialkb: ریشه_کلح
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید