کلبسو. [ ک َ ب َ ] ( اِ ) بمعنی چلپاسه است که وزغه باشد. ( برهان ). کلباسو است. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از آنندراج ). چلپاسه بزرگ. ( ناظم الاطباء ). مارمولک. ( فرهنگ فارسی معین ) :
همچو عقرب که کلبسو بیند
قبل از ایذا همی رود از خود.آذری ( از فرهنگ فارسی معین ).
و رجوع به کرباسه و کرباسو و کربسو شود.