کلباسو. [ ک َ ] ( اِ ) چلپاسه است که وزغه باشد و در خانه ها بسیار است. ( از برهان ). کرباسو یعنی چلپاسه. ( فرهنگ رشیدی ). کرباسو. کلبسو هم آمده است. ( آنندراج ). چلپاسه زهردار. ( ناظم الاطباء ). کربسو. کرباسو.چلپاسه. کلبسو. ( حاشیه برهان چ معین ) : همچو عقرب عدوی کلباسو دشمن مارها بود راسو.
آذری ( از فرهنگ رشیدی ).
و رجوع به کلبسو شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) مارمولک : ( همچو عقرب عدوی کلباسو دشمن مار ها بود راسو ) . ( آذری طوسی )