کلاکموش. [ ک َ ] ( اِ مرکب ) موش صحرایی و دشتی باشد، چه کلاک دشت و صحرا را گویند. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). عضل. یربوع. رکن. رکین. ودع. اودع. جرد. صداد. قرنب. قداد. ( منتهی الارب ).