تَسْتُرُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ وَ تَجُودُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ
عیب کسى را می پوشی که اگر می خواستی، رسوایش می ساختی. به کسی عطا می کنی که اگر می خواستی، عطا از او باز می گرفتی.
... [مشاهده متن کامل]
وَ کِلاَهُمَا أَهْلٌ مِنْکَ لِلْفَضِیحَةِ وَ الْمَنْعِ غَیْرَ أَنَّکَ بَنَیْتَ أَفْعَالَکَ عَلَی التَّفَضُّلِ ( از دعای وداع با رمضان صحیفه سجادیه علیه السلام )
و آن دو یکی در خور آن بود که رسوایش کنی و یکی سزاى آن بود که عطاى خویش از او بازگیرى. ولی تو اى خداوند، کار خود بر تفضل بنا نهاده اى
عیب کسى را می پوشی که اگر می خواستی، رسوایش می ساختی. به کسی عطا می کنی که اگر می خواستی، عطا از او باز می گرفتی.
... [مشاهده متن کامل]
وَ کِلاَهُمَا أَهْلٌ مِنْکَ لِلْفَضِیحَةِ وَ الْمَنْعِ غَیْرَ أَنَّکَ بَنَیْتَ أَفْعَالَکَ عَلَی التَّفَضُّلِ ( از دعای وداع با رمضان صحیفه سجادیه علیه السلام )
و آن دو یکی در خور آن بود که رسوایش کنی و یکی سزاى آن بود که عطاى خویش از او بازگیرى. ولی تو اى خداوند، کار خود بر تفضل بنا نهاده اى
برای یادسپاری بهترِ کلمات در ذهن می توان از شیوه هایی چون داستان سازی همراه با تصورسازی استفاده کرد مثلا در این جا :
پدر عروس به همسرش می گوید امیر کجاست. هما کجاست؟ خانم می گوید هما و امیر، کِلاهُما رفتند امیرکُلا. ( هر دویشان به امیرکلا که یکی از شهرهای شهرستان بابل واقع میان راه بابل و بابلسر است برای ماه عسل رفتند احتمالا . . . . . )
... [مشاهده متن کامل]
ادامه ی داستان با شماست. . . .
پدر عروس به همسرش می گوید امیر کجاست. هما کجاست؟ خانم می گوید هما و امیر، کِلاهُما رفتند امیرکُلا. ( هر دویشان به امیرکلا که یکی از شهرهای شهرستان بابل واقع میان راه بابل و بابلسر است برای ماه عسل رفتند احتمالا . . . . . )
... [مشاهده متن کامل]
ادامه ی داستان با شماست. . . .
کِلَاهُما:هردوی ایشان.
کِلَا [کلو]: اسمی است که لفظ آن مفرد و معناى آن مثنی است و همواره چه از نظر لفظ و یا معنی اضافه بر یک کلمه ای که دلالت بر دو نفر داشته باشد می شود. هرگاه به اسم اضافه شود الف آن به حال خود باقی می ماند و اعراب آن تقدیرى می شود مانند رَأَیْتُ کِلا الرَّجُلَینِ و اگر به ضمیرى اضافه شود اعراب آن اعراب مثنی خواهد بود مانند جَاءَ الرَّجُلَانِ کِلَاهُما، رَأَیْتُ الرَّجُلَینِ کِلَیْهما و اگر به ضمیر متصل شده باشد رعایت مفرد بودن لفظ بعد از ضمیر جایز است مانند زَیْدٌ وَ عَمْروٌ کِلَاهُما قائِمٌ و این فصیح تر است اما مراعات معنی لازم است به این صورت: زَیْدٌ و عمرٌو کِلَاهُمَا قَائِمانِ.
... [مشاهده متن کامل]
کِلَا [کلو]: اسمی است که لفظ آن مفرد و معناى آن مثنی است و همواره چه از نظر لفظ و یا معنی اضافه بر یک کلمه ای که دلالت بر دو نفر داشته باشد می شود. هرگاه به اسم اضافه شود الف آن به حال خود باقی می ماند و اعراب آن تقدیرى می شود مانند رَأَیْتُ کِلا الرَّجُلَینِ و اگر به ضمیرى اضافه شود اعراب آن اعراب مثنی خواهد بود مانند جَاءَ الرَّجُلَانِ کِلَاهُما، رَأَیْتُ الرَّجُلَینِ کِلَیْهما و اگر به ضمیر متصل شده باشد رعایت مفرد بودن لفظ بعد از ضمیر جایز است مانند زَیْدٌ وَ عَمْروٌ کِلَاهُما قائِمٌ و این فصیح تر است اما مراعات معنی لازم است به این صورت: زَیْدٌ و عمرٌو کِلَاهُمَا قَائِمانِ.
... [مشاهده متن کامل]