کلاه گوشه

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - گوش. کلاه . یا به ( در ) کلا. کسی ننگریستن . نسبت بکسی بدید. تحقیر نگریستن و او را لایق آن ندانستن که نظری بجانب وی بیفکنند و حتی به کلاه گوش. او هم نظر بیندازند : ( چو کم آمد براه توش. تو ننگرد در کلاه گوش. تو ) . ( کلیله . مصحح مینوی )

فرهنگ معین

( ~ . ش ) (ص مر. ) حشمت ، جاه و جلال .

فرهنگ عمید

گوشۀ کلاه.

پیشنهاد کاربران

کلاه گوشه : گوشه ی کلاه .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص330 ) .

بپرس