کلاه گذاشتن. [ ک ُ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) کلاه نهادن بر سر. ( فرهنگ فارسی معین ).کلاه پوشیدن. || فریب دادن. کلاه گذاری کردن. و رجوع به ترکیب کلاه سر کسی گذاشتن ذیل کلاه شود.
welch (فعل)کلاه گذاشتن، زیر قول زدن، بتعهد خود عمل نکردنwelsh (فعل)کلاه گذاشتن، زیر قول زدن، بتعهد خود عمل نکردن