کلاه مال
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
کلاه مال : آنکه از نمد کلاه سازد.
( ( مش حیدر سرش را با شادی از تله برداشت و چنان که گوئی خوراک خوشمزه ای خورده بود سرش را با لذت تکان تکان داد و بعد تله را دو دستی، مثل کاسه حلیم به کلاه مال پهلو دستی خود تعارف کرد. ) ) ( صادق چوبک ، پاچه خیزک )
( ( مش حیدر سرش را با شادی از تله برداشت و چنان که گوئی خوراک خوشمزه ای خورده بود سرش را با لذت تکان تکان داد و بعد تله را دو دستی، مثل کاسه حلیم به کلاه مال پهلو دستی خود تعارف کرد. ) ) ( صادق چوبک ، پاچه خیزک )