فرهنگ عمید
* کلام الهی (باری ): گفتار خدا، قرآن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] خدای سبحان در سوره مبارکه توبه قرآن کریم را «کلام الله» معرفی نموده: «و ان احد من المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلام الله؛ اگر مشرکی در حین جنگ (برای بررسی مسائل اسلامی) از شما امان خواست، او را امان دهید تا کلام الله را بشنود». اکنون باید روشن شود که کلام بودن قرآن به چه معناست و تفاوت کلام خدا با کلام بندگان در چیست.
قرآن کریم در آیات گوناگون خود، اصل تکلم و سخن گفتن خدای سبحان را به طور صریح تایید می فرماید. در مورد خلقت آدم (علیه السّلام) می فرماید: «واذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة؛ هنگامی که پروردگارت به ملائکه گفت: من در زمین خلیفه و جانشین قرار می دهم.» در این آیه کریمه، سخن از گفتگوی خدای سبحان با ملائکه و فرشتگان است.درباره میقات و تکلم خدای سبحان با موسای کلیم (علیه السّلام) چنین آمده است: «و لما جاء موسی لمیقاتنا و کلمه ربه؛ و هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت». «و کلم الله موسی تکلیما؛ و خداوند با موسی سخن گفت، (و این امتیاز، از آن او بود.)»خداوند در شب معراج نیز با رسول خاتم خود، به خالصترین قسم وحی و تکلم، سخن گفت که « فاوحی الی عبده ما اوحی؛ در اینجا خداوند آنچه را وحی کردنی بود به بنده اش وحی نمود». آنچه که افراد عادی از کلام به یاد دارند، آن است که الفاظی برای معانی مخصوصی وضع شود و انسانها با استمداد از فضای دهان و حنجره، آن را تلفظ کنند و در این گونه کلام، از آن جهت که الفاظ برای معانی خاص وضع می شوند، قرارداد و اعتبار وجود دارد و از آن جهت که صوت و لفظ در کار است، از دهان و حنجره باید ادا شود.کلامی که خدای سبحان به خود نسبت داده یقینا منزه از صوت و لفظ و اعتبار است و برای آنکه روشن شود که مقصود از کلام خداوند چیست، باید نخست معنای «کلمه» را در قرآن بیابیم. «کلمه» در لغت عرب به معنای آن است که چیزی، نهان را آشکار کند و از پنهان خبر دهد و اگر در عرف، به کلمات متشکل از حروف. «کلمه» می گویند، برای همین است که «معرب عما فی الضمیر» است یعنی آنچه را که در نهان متکلم است آشکار می سازد و افکار و حالات و خواسته های درونی او را به افراد دیگر که گوش شنوا داشته باشند، می فهماند.
کل هستی کلمة الله
قرآن کریم، سراسر نظام هستی را «کلمة الله» می داند ومی فرماید: «قل لو کان البحر مدادا لکلمات ربی لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربی» خدای سبحان به رسولش می فرماید: بگو که اگر دریا مرکب شود برای نوشتن «کلمات» پروردگار من، پیش از آنکه کلمات الهی به پایان رسد، دریا خشک و تمام خواهد شد. و در آیه دیگری می فرماید: «ولو انما فی الارض من شجرة اقلام والبحر یمده من بعده سبعة ابحر ما نفدت کلمات الله؛ یعنی اگر همه درختان روی زمین، قلم گردند و آب دریا به همراه و مدد هفت دریای دیگر، مرکب شوند، دریا تمام می شود ولی «کلمات» خداوند ناتمام خواهد ماند».سر اینکه قرآن کریم، سراسر هستی را «کلمة الله» می داند، آن است که هر موجودی از موجودات جهان آفرینش، «آیت» و نشانه حق است و «غیب» را نشان می دهد و نهان را آشکار می سازد.همه موجودات، با زبان تکوینی خود سخن از خداوند و اسما و صفات عالی او می گویند. خدای سبحان در دنیا از طریق مخلوقاتش با بسیاری از انسانها سخن می گوید ولی اگر کسی «صم بکم عمی فهم لا یعقلون؛ کر و گنگ و نابینا هستند که درک نمی کنند». باشد، چگونه آن را می شنود؟ نشنیدن چنین افرادی دلیل بر نبودن کلام و سخن خداوند نیست، سراسر عالم، صدای حق است ولی گوش شنوا می خواهد.در نظام کلی و «نظام احسن» حتی شیطان نیز «کلمة الله» است و خیر و برکت را به همراه دارد؛ زیرا تا شیطان نباشد و تا وسوسه نکند، جهاد اکبری نخواهد بود و کمال و سعادت انسان حاصل نمی شود. «جهاد اکبر» وقتی است که دشمنی وجود داشته باشد چنانکه در «جهاد اصغر» نیز باید کافری باشد و عداوتی داشته باشد تا انسان به جهاد با او بپردازد.اگر چه شیطان و انسانهای پلیدی که پیروان اویند، به سبب اختیار بد خود به جهنم خواهند رفت، ولی در نظام کلی، مفید و خیرند و زمینه فوز شهادت در جهاد اصغر و رسیدن به کمال تهذیب روح در جهاد اکبر را شیاطین جنی و انسی فراهم می کنند، لذا از آن جهت که مخلوق الهی اند شر نخواهند بود و تفاوت بین خیر بودن اصل مبدا وسوسه در مقیاس نظام کلی و احسن، و بین لزوم پرهیز هر شخص از اینکه مبدا وسوسه قرار گیرد یا مورد آن واقع شود، بسیار است که باید در مسئله عدل کلی، نظام احسن، خیر و شر و مانند آن مورد بحث قرار گیرد.
بزرگترین کلمة الله
قرآن کریم، حضرت مسیح (سلام الله علیه) را به طور خاص، کلمه الهی معرفی می کند «انما المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و کلمته القاها الی مریم؛ مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا و کلمه (و مخلوق) اوست؛ که او را به مریم القا نموده». و در جای دیگر می فرماید: «اذ قالت الملائکة یا مریم ان الله یبشرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم؛ (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه ای (وجود باعظمتی) از طرف خودش بشارت می دهد که نامش مسیح، عیسی پسر مریم است». و این بدان خاطر است که «انسان کامل» آیت کبرای حق است و هیچ موجودی نمی تواند مانند انسان کامل، خداوند را نشان دهد و از این جهت، حضرت امیرالمؤمنین سلام الله علیه) می فرماید: «ما لله آیة اکبر منی؛ برای خدا آیت و نشانه ای بزرگتر از من نیست.» آیت و نشانه و کلمه ای از انسان کامل مانند رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) که همگی نور واحدند، وجود ندارد و در جوامع روایی نیز آمده است که «نحن الکلمات التامات» یعنی ما کلمات تامه و کامله الهی هستیم.بنابراین، سخن و قول و کلام خدای سبحان، چه در دنیا و چه در آخرت، از نوع صوت و لفظ و اعتبار نیست؛ چنانکه از امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نقل شده که فرمودند: «... یقول لمن اراد کونه: کن، فیکون، لا بصوت یقرع ولا بنداء یسمع و انما کلامه سبحانه فعل منه انشاه و مثله؛ به هر چه اراده کند می فرماید: باش (کن) پس بلادرنگ موجود می شود (فیکون) اما گفتن کلمه «باش» نه صوتی است که در گوشها نشیند و نه فریادی است که شنیده شود بلکه سخن خدا همان کاری است که ایجاد می کند». قول خداوند، فعل اوست که منزه از صدای کوبیده شده است و مبرای از ندایی است که شنیده شود. کلام خدا افاضه هستی است، ولی در مرحله نازله اش به صورت تورات ملفوظ یا قرآن فصیح عربی، تجلی می کند و در این مرحله نازله، لازمه اش لفظ و اعتبار است، و عربی بودن و عبری بودن و غیر آن مطرح می شود. قرآن عربی مبین، ذیل و نازله و رقیق شده کلام الهی است و صدر و اصل آنکه در مقام «لدن» بر وجود مبارک پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم)، نازل می شود و ایشان می پذیرد، منزه از صوت و لفظ و اعتبار است، حقیقتی است علی و بلند و حکیم که با «مشاهده» دریافت می شود.غرض آنکه، حقیقت قرآن در تمام مراتب آن، کلام خداست و این کلام که به تمام مراحل خود، مخلوق الهی است فعل خاص اوست که خداوند آن را ایجاد فرموده و خصوص مرتبه نازله آنکه آن هم مانند دیگر مراتب، کلام خدا و مخلوق اوست عبارت از الفاظ ویژه و کلمات مخصوص خواهد بود.
قرآن تکلم الهی
...
قرآن کریم در آیات گوناگون خود، اصل تکلم و سخن گفتن خدای سبحان را به طور صریح تایید می فرماید. در مورد خلقت آدم (علیه السّلام) می فرماید: «واذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة؛ هنگامی که پروردگارت به ملائکه گفت: من در زمین خلیفه و جانشین قرار می دهم.» در این آیه کریمه، سخن از گفتگوی خدای سبحان با ملائکه و فرشتگان است.درباره میقات و تکلم خدای سبحان با موسای کلیم (علیه السّلام) چنین آمده است: «و لما جاء موسی لمیقاتنا و کلمه ربه؛ و هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت». «و کلم الله موسی تکلیما؛ و خداوند با موسی سخن گفت، (و این امتیاز، از آن او بود.)»خداوند در شب معراج نیز با رسول خاتم خود، به خالصترین قسم وحی و تکلم، سخن گفت که « فاوحی الی عبده ما اوحی؛ در اینجا خداوند آنچه را وحی کردنی بود به بنده اش وحی نمود». آنچه که افراد عادی از کلام به یاد دارند، آن است که الفاظی برای معانی مخصوصی وضع شود و انسانها با استمداد از فضای دهان و حنجره، آن را تلفظ کنند و در این گونه کلام، از آن جهت که الفاظ برای معانی خاص وضع می شوند، قرارداد و اعتبار وجود دارد و از آن جهت که صوت و لفظ در کار است، از دهان و حنجره باید ادا شود.کلامی که خدای سبحان به خود نسبت داده یقینا منزه از صوت و لفظ و اعتبار است و برای آنکه روشن شود که مقصود از کلام خداوند چیست، باید نخست معنای «کلمه» را در قرآن بیابیم. «کلمه» در لغت عرب به معنای آن است که چیزی، نهان را آشکار کند و از پنهان خبر دهد و اگر در عرف، به کلمات متشکل از حروف. «کلمه» می گویند، برای همین است که «معرب عما فی الضمیر» است یعنی آنچه را که در نهان متکلم است آشکار می سازد و افکار و حالات و خواسته های درونی او را به افراد دیگر که گوش شنوا داشته باشند، می فهماند.
کل هستی کلمة الله
قرآن کریم، سراسر نظام هستی را «کلمة الله» می داند ومی فرماید: «قل لو کان البحر مدادا لکلمات ربی لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربی» خدای سبحان به رسولش می فرماید: بگو که اگر دریا مرکب شود برای نوشتن «کلمات» پروردگار من، پیش از آنکه کلمات الهی به پایان رسد، دریا خشک و تمام خواهد شد. و در آیه دیگری می فرماید: «ولو انما فی الارض من شجرة اقلام والبحر یمده من بعده سبعة ابحر ما نفدت کلمات الله؛ یعنی اگر همه درختان روی زمین، قلم گردند و آب دریا به همراه و مدد هفت دریای دیگر، مرکب شوند، دریا تمام می شود ولی «کلمات» خداوند ناتمام خواهد ماند».سر اینکه قرآن کریم، سراسر هستی را «کلمة الله» می داند، آن است که هر موجودی از موجودات جهان آفرینش، «آیت» و نشانه حق است و «غیب» را نشان می دهد و نهان را آشکار می سازد.همه موجودات، با زبان تکوینی خود سخن از خداوند و اسما و صفات عالی او می گویند. خدای سبحان در دنیا از طریق مخلوقاتش با بسیاری از انسانها سخن می گوید ولی اگر کسی «صم بکم عمی فهم لا یعقلون؛ کر و گنگ و نابینا هستند که درک نمی کنند». باشد، چگونه آن را می شنود؟ نشنیدن چنین افرادی دلیل بر نبودن کلام و سخن خداوند نیست، سراسر عالم، صدای حق است ولی گوش شنوا می خواهد.در نظام کلی و «نظام احسن» حتی شیطان نیز «کلمة الله» است و خیر و برکت را به همراه دارد؛ زیرا تا شیطان نباشد و تا وسوسه نکند، جهاد اکبری نخواهد بود و کمال و سعادت انسان حاصل نمی شود. «جهاد اکبر» وقتی است که دشمنی وجود داشته باشد چنانکه در «جهاد اصغر» نیز باید کافری باشد و عداوتی داشته باشد تا انسان به جهاد با او بپردازد.اگر چه شیطان و انسانهای پلیدی که پیروان اویند، به سبب اختیار بد خود به جهنم خواهند رفت، ولی در نظام کلی، مفید و خیرند و زمینه فوز شهادت در جهاد اصغر و رسیدن به کمال تهذیب روح در جهاد اکبر را شیاطین جنی و انسی فراهم می کنند، لذا از آن جهت که مخلوق الهی اند شر نخواهند بود و تفاوت بین خیر بودن اصل مبدا وسوسه در مقیاس نظام کلی و احسن، و بین لزوم پرهیز هر شخص از اینکه مبدا وسوسه قرار گیرد یا مورد آن واقع شود، بسیار است که باید در مسئله عدل کلی، نظام احسن، خیر و شر و مانند آن مورد بحث قرار گیرد.
بزرگترین کلمة الله
قرآن کریم، حضرت مسیح (سلام الله علیه) را به طور خاص، کلمه الهی معرفی می کند «انما المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و کلمته القاها الی مریم؛ مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا و کلمه (و مخلوق) اوست؛ که او را به مریم القا نموده». و در جای دیگر می فرماید: «اذ قالت الملائکة یا مریم ان الله یبشرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم؛ (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه ای (وجود باعظمتی) از طرف خودش بشارت می دهد که نامش مسیح، عیسی پسر مریم است». و این بدان خاطر است که «انسان کامل» آیت کبرای حق است و هیچ موجودی نمی تواند مانند انسان کامل، خداوند را نشان دهد و از این جهت، حضرت امیرالمؤمنین سلام الله علیه) می فرماید: «ما لله آیة اکبر منی؛ برای خدا آیت و نشانه ای بزرگتر از من نیست.» آیت و نشانه و کلمه ای از انسان کامل مانند رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) که همگی نور واحدند، وجود ندارد و در جوامع روایی نیز آمده است که «نحن الکلمات التامات» یعنی ما کلمات تامه و کامله الهی هستیم.بنابراین، سخن و قول و کلام خدای سبحان، چه در دنیا و چه در آخرت، از نوع صوت و لفظ و اعتبار نیست؛ چنانکه از امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نقل شده که فرمودند: «... یقول لمن اراد کونه: کن، فیکون، لا بصوت یقرع ولا بنداء یسمع و انما کلامه سبحانه فعل منه انشاه و مثله؛ به هر چه اراده کند می فرماید: باش (کن) پس بلادرنگ موجود می شود (فیکون) اما گفتن کلمه «باش» نه صوتی است که در گوشها نشیند و نه فریادی است که شنیده شود بلکه سخن خدا همان کاری است که ایجاد می کند». قول خداوند، فعل اوست که منزه از صدای کوبیده شده است و مبرای از ندایی است که شنیده شود. کلام خدا افاضه هستی است، ولی در مرحله نازله اش به صورت تورات ملفوظ یا قرآن فصیح عربی، تجلی می کند و در این مرحله نازله، لازمه اش لفظ و اعتبار است، و عربی بودن و عبری بودن و غیر آن مطرح می شود. قرآن عربی مبین، ذیل و نازله و رقیق شده کلام الهی است و صدر و اصل آنکه در مقام «لدن» بر وجود مبارک پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم)، نازل می شود و ایشان می پذیرد، منزه از صوت و لفظ و اعتبار است، حقیقتی است علی و بلند و حکیم که با «مشاهده» دریافت می شود.غرض آنکه، حقیقت قرآن در تمام مراتب آن، کلام خداست و این کلام که به تمام مراحل خود، مخلوق الهی است فعل خاص اوست که خداوند آن را ایجاد فرموده و خصوص مرتبه نازله آنکه آن هم مانند دیگر مراتب، کلام خدا و مخلوق اوست عبارت از الفاظ ویژه و کلمات مخصوص خواهد بود.
قرآن تکلم الهی
...
wikifeqh: کلام_الله
[ویکی اهل البیت] کلام الله، به معنای سخن خدا از نام ها و صفات قرآن است. در آیه 6 سوره توبه، قرآن به «کلام الله» وصف شده است: «وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلاَمَ اللّهِ...»؛ و اگر کسی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه بده تا کلام الهی را بشنود.
«کلام» مشتق از «کلم» به معنای تأثیر و سخن است. قرآن از این رو کلام نامیده شده است که در دل ها نفوذ و اثر می کند و شنونده از شنیدن آن متأثر می شود؛ چنان که افراد بسیاری با شنیدن قرآن اسلام آورده اند.
ایمان به این حقیقت که قرآن کلام خداوند است، اثر عمیقی در روح و جان ایجاد می کند؛ زیرا انسان در لحظه تلاوت، خود را مقابل پروردگار و طرف گفتگو با او می بیند.
«کلام» مشتق از «کلم» به معنای تأثیر و سخن است. قرآن از این رو کلام نامیده شده است که در دل ها نفوذ و اثر می کند و شنونده از شنیدن آن متأثر می شود؛ چنان که افراد بسیاری با شنیدن قرآن اسلام آورده اند.
ایمان به این حقیقت که قرآن کلام خداوند است، اثر عمیقی در روح و جان ایجاد می کند؛ زیرا انسان در لحظه تلاوت، خود را مقابل پروردگار و طرف گفتگو با او می بیند.
wikiahlb: کلام_الله
[ویکی فقه] کلام الله (قرآن). کلام الله یکی از نام های قرآن می باشد.
کلام الله، به معنای سخن خدا ، از نام ها و صفات قرآن است. در آیه ۶ سوره توبه ، قرآن به «کلام الله» وصف شده است: (وان احد من المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلام الله…)؛ «و اگر کسی از مشرکان از تو پناه خواست، به او پناه بده تا کلام الهی را بشنود…».«کلام» مشتق از «کلم» به معنای تاثیر و سخن است.
وجه نامگذاری قرآنبه کلام الله
قرآن از این رو کلام نامیده شده است که در دل ها نفوذ و اثر می کند و شنونده از شنیدن آن متاثر می شود؛ چنان که افراد بسیاری با شنیدن قرآن اسلام آورده اند.ایمان به این حقیقت که قرآن کلام خداوند است، اثر عمیقی در روح و جان ایجاد می کند؛ زیرا انسان در لحظه تلاوت ، خود را مقابل پروردگار و طرف گفت و گو با او می بیند.
کلام الله، به معنای سخن خدا ، از نام ها و صفات قرآن است. در آیه ۶ سوره توبه ، قرآن به «کلام الله» وصف شده است: (وان احد من المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلام الله…)؛ «و اگر کسی از مشرکان از تو پناه خواست، به او پناه بده تا کلام الهی را بشنود…».«کلام» مشتق از «کلم» به معنای تاثیر و سخن است.
وجه نامگذاری قرآنبه کلام الله
قرآن از این رو کلام نامیده شده است که در دل ها نفوذ و اثر می کند و شنونده از شنیدن آن متاثر می شود؛ چنان که افراد بسیاری با شنیدن قرآن اسلام آورده اند.ایمان به این حقیقت که قرآن کلام خداوند است، اثر عمیقی در روح و جان ایجاد می کند؛ زیرا انسان در لحظه تلاوت ، خود را مقابل پروردگار و طرف گفت و گو با او می بیند.
wikifeqh: کلام_الله_(قرآن)
دانشنامه آزاد فارسی
کَلامُ الله
(به معنی سخن خداوند) اصطلاحی در قرآن. این اصطلاح سه بار در قرآن بیان شده است (بقره، ۷۵؛ توبه، ۶؛ فتح، ۱۵) از آیۀ مربوط به سورۀ بقره، آیات قبل و بعد که دربارۀ رفتار یهودیان است، چنین برمی آید که مراد از کلام الله تورات، و از آیۀ مربوط به سورۀ توبه، پیداست که مراد از آن قرآن است. در سورۀ فتح، که به بحث جهادگریزان و ماجرای حُدَیبیه و غنیمت طلبانی اختصاص دارد که می خواهند «کلام الله» را دگرگون کنند، مراد از کلام الله قول و وعدۀ الهی است.
(به معنی سخن خداوند) اصطلاحی در قرآن. این اصطلاح سه بار در قرآن بیان شده است (بقره، ۷۵؛ توبه، ۶؛ فتح، ۱۵) از آیۀ مربوط به سورۀ بقره، آیات قبل و بعد که دربارۀ رفتار یهودیان است، چنین برمی آید که مراد از کلام الله تورات، و از آیۀ مربوط به سورۀ توبه، پیداست که مراد از آن قرآن است. در سورۀ فتح، که به بحث جهادگریزان و ماجرای حُدَیبیه و غنیمت طلبانی اختصاص دارد که می خواهند «کلام الله» را دگرگون کنند، مراد از کلام الله قول و وعدۀ الهی است.
wikijoo: کلام_الله
پیشنهاد کاربران
گفتار یا سخن خدا