در گویش ابوزیدآبادی
پشتم می خارد = پِشتَم اُکُلُشییی
پشتم می خارید = پِشتَم اُکُلُشییا
پشتش را می خاراند = پِشتِ آکلاشنی
پشتم را بخاران= پِشتَم بکالاش
پشتم می خارد = پِشتَم اُکُلُشییی
پشتم می خارید = پِشتَم اُکُلُشییا
پشتش را می خاراند = پِشتِ آکلاشنی
پشتم را بخاران= پِشتَم بکالاش
در گویش ابوزید آبادی
خارید بُکُلُشیا
می خارد اُکُلُشییی یا آرَ کُلُشییی
بخاران بکالاش
خارید بُکُلُشیا
می خارد اُکُلُشییی یا آرَ کُلُشییی
بخاران بکالاش
بُنِ کِلاشیدن در گویش کمره ای چَمِ خاراندن می دهد.
[گویش اراکی]
کِلاشیدن یعنی خاراندن. مثلاً به اون وسیله هایی که باهاش پشت و کمرمون را میخارونیم میگویند گُرده کَلاش یا گُرده کِلاش. البته برخی میگویند پشت خاران یا پشت خارون.
وقتی کمرتون میخاره از یکی میخواهید که کمرتون را بِکِلاشه یا بِکِلاشونه
کِلاشیدن یعنی خاراندن. مثلاً به اون وسیله هایی که باهاش پشت و کمرمون را میخارونیم میگویند گُرده کَلاش یا گُرده کِلاش. البته برخی میگویند پشت خاران یا پشت خارون.
وقتی کمرتون میخاره از یکی میخواهید که کمرتون را بِکِلاشه یا بِکِلاشونه