کلاشی

/kallASi/

معنی انگلیسی:
sponging, swindling, touch

لغت نامه دهخدا

کلاشی.[ ک َل ْ لا ] ( حامص ) قلاشی. ( ناظم الاطباء ). پول درآوردن از کسان با سماجت. و با کردن صرف می شود. عمل کلاشی.( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به کلاش شود.

کلاشی. [ ] ( اِخ ) اسم طایفه ای از ایلات کرد ایران است که در قلعه جوانرود، ترخان آباد، باباخانی ، زهاب ، ماکوان و شهرزور کرمانشاهان سکنی دارند. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 59 ).

فرهنگ فارسی

قلاشی . پول در آوردن از کسان با سماجت عمل کلاشی

پیشنهاد کاربران

کلاشی : تحصیل یا ربودن مال غیر با دروغ ( نه حیله و تقلب ) _ جرم به عادت میباشد
عمل فردی که دائم از مردم برای خرید دارو یا کرایه ماشین برای رسیدن به خونه و. . . پول می خواهد.
در لغت به معنای مفلس ، ولگرد و حیله گر و کسی را گویند که با دروغ و دغل از دیگری مالی بستاند .
شخصی با علم به اینکه نمی تواند هزینه خدمات را بپردازد از خدمات استفاده کند مثلا شخصی با علم به اینکه پولی ندارد در رستورانی غذا بخورد

بپرس