کلارستاق
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
کلارستاق منطقه ای دهستانی ساحلی و کوهستانی در طبرستان و رستمدار است که از دو بخش غربی و شرقی تشکیل شده و به مرکزیت سرداب رود از هم جدا می شوند. بخش کلارستاق شرقی تا رود چالوس و کلارستاق غربی تا رود پلنگاب رود که به ترتیب کلارستاق را از بخش های کجور و لنگا جدا می کنند، امتداد دارد. کلارستاق از جنوب توسط ارتفاعات تخت سلیمان و کندوان در کوه های البرز مرکزی از طالقان جدا می شود.
... [مشاهده متن کامل]
کلارستاق از چهار دهستان تشکیل می شود؛ بخش جلگه ای کلارستاق در کنار خط ساحلی شامل چالوس و هچی رود، دهستان بیرون بشم در کنار دره چالوس در مرکز منطقه، دهستان کوهستان در جنوب و کلاردشت در غرب تا جنوب غربی که مجموعاً شامل ۱۲۰ سکونتگاه می شوند.
از میان اینها کلاردشت به خاطر آب و هوای خوب و خنک ییلاقی اش در تابستان مشهور است که باعث جذب بخش های قشلاقی و دیگر مناطق به خود می شود. رود اصلی کلاردشت سرداب رود است که از قلهٔ هزار چال سرازیر شده و به سوی شمال شرقی جریان می یابد و حوضهٔ کلاردشت و سپس شالیزارهای دشت های قشلاق را آبیاری کرده و سپس در روستای سرداب رود به دریای مازندران می ریزد. در بخش غربی کلارستاق، نمکاب رود قرار دارد که پلنگاب رود و اسپی رود نیز به آن می ریزد.
مرکز اداری بخش شمالی کلارستاق شهر چالوس، مرکز بیرون بشم و کوهستان مرزن آباد، و مرکز کلاردشت حسن کیف است.
واژه طبری کِلا رِستاق ( به انگلیسی: kelārestāq ) ، معادل فارسی کِلا روستا ( به معنی: روستای قلعه ) می باشد. کلارستاق نام ناحیتی در طبرستان و رستمدار است که از رود نمکاب رود در غرب تا رود چالوس در شرق که به ترتیب آن را از بخش های لنگا و کجور جدا می کنند، امتداد دارد. نخستین بار در قرن هشتم اولیاءالله آملی در کتاب تاریخ رویان نام کلارستاق را به عنوان ناحیتی آباد در رستمدار طبرستان ثبت نموده است که تحت حاکمیت نصیرالدوله شهریار حاکم رستمدار بوده است. نصیرالدوله شهریار با لشکرکشی به گیلان، گرجیان، دیلمان و اشکور، موجب آبادانی رستمدار شد و تا تیمجان رودسر در قلمرو او بود. واژه کِلار ( kelār ) دگرگون گشته واژه کَلاک ( kalāk ) و کَلات ( kalāt ) در مفهوم قلعه است که در زبان مازندرانی بصورت کِلا ( kelā ) ، کَلا ( kalā ) و کُلا ( kolā ) ، و در زبان گیلکی و زبان تاتی کلایه ( kalaye ) تلفظ می شود و در مفهوم دژ و آبادی مجهز به جایگاه دفاعی می باشد. این واژگان در نام بیشتر روستاهای مازندران از رامسر تا گرگان، روستاهایی در شرق گیلان و در قسمت های شمالی قزوین شامل الموت دیده می شود.

... [مشاهده متن کامل]
کلارستاق از چهار دهستان تشکیل می شود؛ بخش جلگه ای کلارستاق در کنار خط ساحلی شامل چالوس و هچی رود، دهستان بیرون بشم در کنار دره چالوس در مرکز منطقه، دهستان کوهستان در جنوب و کلاردشت در غرب تا جنوب غربی که مجموعاً شامل ۱۲۰ سکونتگاه می شوند.
از میان اینها کلاردشت به خاطر آب و هوای خوب و خنک ییلاقی اش در تابستان مشهور است که باعث جذب بخش های قشلاقی و دیگر مناطق به خود می شود. رود اصلی کلاردشت سرداب رود است که از قلهٔ هزار چال سرازیر شده و به سوی شمال شرقی جریان می یابد و حوضهٔ کلاردشت و سپس شالیزارهای دشت های قشلاق را آبیاری کرده و سپس در روستای سرداب رود به دریای مازندران می ریزد. در بخش غربی کلارستاق، نمکاب رود قرار دارد که پلنگاب رود و اسپی رود نیز به آن می ریزد.
مرکز اداری بخش شمالی کلارستاق شهر چالوس، مرکز بیرون بشم و کوهستان مرزن آباد، و مرکز کلاردشت حسن کیف است.
واژه طبری کِلا رِستاق ( به انگلیسی: kelārestāq ) ، معادل فارسی کِلا روستا ( به معنی: روستای قلعه ) می باشد. کلارستاق نام ناحیتی در طبرستان و رستمدار است که از رود نمکاب رود در غرب تا رود چالوس در شرق که به ترتیب آن را از بخش های لنگا و کجور جدا می کنند، امتداد دارد. نخستین بار در قرن هشتم اولیاءالله آملی در کتاب تاریخ رویان نام کلارستاق را به عنوان ناحیتی آباد در رستمدار طبرستان ثبت نموده است که تحت حاکمیت نصیرالدوله شهریار حاکم رستمدار بوده است. نصیرالدوله شهریار با لشکرکشی به گیلان، گرجیان، دیلمان و اشکور، موجب آبادانی رستمدار شد و تا تیمجان رودسر در قلمرو او بود. واژه کِلار ( kelār ) دگرگون گشته واژه کَلاک ( kalāk ) و کَلات ( kalāt ) در مفهوم قلعه است که در زبان مازندرانی بصورت کِلا ( kelā ) ، کَلا ( kalā ) و کُلا ( kolā ) ، و در زبان گیلکی و زبان تاتی کلایه ( kalaye ) تلفظ می شود و در مفهوم دژ و آبادی مجهز به جایگاه دفاعی می باشد. این واژگان در نام بیشتر روستاهای مازندران از رامسر تا گرگان، روستاهایی در شرق گیلان و در قسمت های شمالی قزوین شامل الموت دیده می شود.

کلارستم آقاسی*کلارستاق*بختیاروند پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
*شه میر. شامصیر*پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
کلا::بزرگ.
فرمانده جنگجویان لر پیاده در سپاه صفوی*قوللر*
رستم خان آقاسی نیای تیره های ::
... [مشاهده متن کامل]
تیره رستمی پلنگ. تیره ویسی. طایفه میلاسی*میرآقاسی*بهداروند. شیاسی*شیرآقاسی* - طایفه رستم مصیری. عالی مهمد. تیره صالح حاجی*صالح پسر حاجی اسفندیار *. شمس خلیلی.
در طایفه خلیلی او را با القاب کلاوردی*الله وردی - کا خداوردی* و
کلوکن
رستم خان آقاسی فاتح گرجستان و پدر امام قلی خان بختیاروند جد طایفه رستم مصیری در شهر رستم ممسنی
*شه میر. شامصیر*پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
کلا::بزرگ.
فرمانده جنگجویان لر پیاده در سپاه صفوی*قوللر*
رستم خان آقاسی نیای تیره های ::
... [مشاهده متن کامل]
تیره رستمی پلنگ. تیره ویسی. طایفه میلاسی*میرآقاسی*بهداروند. شیاسی*شیرآقاسی* - طایفه رستم مصیری. عالی مهمد. تیره صالح حاجی*صالح پسر حاجی اسفندیار *. شمس خلیلی.
در طایفه خلیلی او را با القاب کلاوردی*الله وردی - کا خداوردی* و
کلوکن
رستم خان آقاسی فاتح گرجستان و پدر امام قلی خان بختیاروند جد طایفه رستم مصیری در شهر رستم ممسنی