کلاجه گیر

لغت نامه دهخدا

کلاجه گیر. [ ک َ ج ِ ] ( نف مرکب ) کنایه از خوشامدگو و چرب زبان و طرار و اخاذ. و این ظاهراً مبدل کلازه به زای تازی است که بالفتح و بالضم پرنده ای است سرخ فام که مانند هدهد تاج دارد و آن را سبز نیز خوانند.( آنندراج ). نرم زبان. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ). || اوباش. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ).

فرهنگ فارسی

کنایه از خوشامدگو و چرب زبان و طرار و اخاذ . یا اوباش

پیشنهاد کاربران

بپرس