کلئوبولوس

دانشنامه عمومی

کلئوبولوس، ( به یونانی: Κλεόβουλος ) ( سدهٔ ششم پ. م ) فرزند یوئاگوراس، شاعرِ یونان باستان و از اهالی لیندوس یا کاریا بود. نامِ وی را در میانِ فرزانگان هفت گانهٔ یونان آورده اند. [ ۱] کلئوبولوس شعرهایی معمایی می گفت که شمارِ آنان به ۳۰۰۰ بیت می رسید. دیوگنس لائرتیوس می گوید شعری که بر مزارِ میداس نوشته شده را به کلئوبولوس نسبت می دهند. آن شعر از این قرار است:
«من، دوشیزه ای از مفرغ ام و بر مزار میداس جای گرفته ام. تا آن گاه که آب ها فرو می ریزند و درختانِ سر برافراشته می رویند، خورشید طلوع و غروب می کند، و ماه نورافشانی می کند، رودها در جریان اند و دریا، ماسه ها را می شوید، من بر مزارِ اشک پوشِ او ایستاده ام و به ره گذران چنین می گویم: میداس در این جا مدفون است. »
همچنین معمایِ زیر از وی به جای مانده است:
«پدری است که دوازده پسر دارد، هریک از آن ها، دوسی دختر با خصوصیاتِ مختلف دارد؛ برخی از دختران سفید و برخی سیاه اند؛ آن ها می میرند، اما باز ابدی اند. »
پاسخِ این معما «سال» است.
وی نامه ای نیز به سولون نوشته است که از این قرار است:
«از کلئوبولوس به سولون تو هرجا رَوی دوست و سرپناهِ بسیار خواهی داشت؛ اما من می گویم بهترین مکان لیندوس است، که حکومتِ دموکراسی دارد. این جزیره در دریاهای شمالی قرار دارد و آنکس که آن جا زندگی می کند ترسی از پیسیستراتوس ندارد. دوستان از همه جا برای دیدن تو خواهند آمد. »
دیوگنس لائرتیوس می گوید که کلئوبولوس در هفتاد سالگی در گذشته است. [ ۲]
• «هنگام رفاه و آسایش، متکبر مباش و اگر دچار فقر شدی خوار و زبون مباش. »
• «این میل به خوراک و زیاده گویی است که بر موجوداتِ فانی حکم فرما است: اما در زمانِ مقتضی به سزایش می رسد. »
• «با فردی از طبقهٔ خود ازدواج کن؛ زیرا اگر از طبقه ای بالاتر همسر اختیار کنی، خویشانِ وی اربابانِ تو خواهند شد. »
• «هنگامی که سربه سر مردمان می گذارند، به قیمتِ رفتنِ آبروی آن ها به ایشان مخند، در غیر این صورت، نفرت آن ها را برای خود می خری. »[ ۳]
عکس کلئوبولوس
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس