کفویت

لغت نامه دهخدا

کفویت. [ ک ُ وی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) مأخوذ از کفو عربی ، هم شأنی. هم رتبگی. ( یادداشت مؤلف ) :
مادر شهزاده گفت از نقص عقل
شرط کفویت بود در عقل و نقل.
مولوی.

فرهنگ فارسی

ماخوذ از کفو هم شانی . هم رتبگی

پیشنهاد کاربران

آیا کفویت یا همکفو بودن فقط برای نکاح است یا برای دوستی ، شراکت ، همگروهی و امثالهم نیز مصداق پیدا میکنند؟
کفویت
هم شان بودن
هم رتبه بودن
در یک سطح اجتماعی قرار داشتن
دریک سطح بودن
مادر شه زاده گفت از نقص عقل
شرط کفویت بود در عقل نقل
✏ �مولانا�

بپرس