کفشگری. [ ک َ گ َ ] ( حامص مرکب ). کفاشی. ارسی دوزی. ( یادداشت مؤلف ). سکافة. ( دهار ). عمل کفشگر. شغل کفشگر. || ( اِ مرکب ) محل کار کفشگر. دکان کفشگر.
فرهنگ فارسی
دهی است از دهستان سدن رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان واقع در ۱۶ کیلومتری باختر گرگان دشت و معتدل و مرطوب دارای ۱٠۱٠ تن سکنه . کفاشی . ارسی دوزی . شغل کفشگر