کفش تنگ ؛ کفشی که به اندازه پا نباشد و از آن کوچکتر باشد و پوشنده را زحمت دارد :
پا تهی گشتن به است از کفش تنگ
رنج غربت به که اندر خانه جنگ.
مولوی.
تهی پای رفتن به از کفش تنگ
بلای سفر به که در خانه جنگ.
... [مشاهده متن کامل]
سعدی.
- || کنایه از مزاحم وآزار دهنده :
مگو کفشدوز آن نگار فرنگ
کزو خانه برمن بود کفش تنگ.
میرزا طاهر وحید ( از آنندراج ) .
پا تهی گشتن به است از کفش تنگ
رنج غربت به که اندر خانه جنگ.
مولوی.
تهی پای رفتن به از کفش تنگ
بلای سفر به که در خانه جنگ.
... [مشاهده متن کامل]
سعدی.
- || کنایه از مزاحم وآزار دهنده :
مگو کفشدوز آن نگار فرنگ
کزو خانه برمن بود کفش تنگ.
میرزا طاهر وحید ( از آنندراج ) .
کفش تنگ ؛ کفشی که به اندازه پا نباشد و از آن کوچکتر باشد و پوشنده را زحمت دارد :
پا تهی گشتن به است از کفش تنگ
رنج غربت به که اندر خانه جنگ.
مولوی.
پا تهی گشتن به است از کفش تنگ
رنج غربت به که اندر خانه جنگ.
مولوی.