کفش از دستار ندانستن ؛ پای از سر ندانستن ( نشناختن ) سخت حیران بودن بسببی. ( فرهنگ فارسی معین ) :بی تابش روی تو دل ما همی از رنجنی پای ز سر داند نی کفش ز دستار. سنایی.+ عکس و لینک