کفس

لغت نامه دهخدا

کفس. [ ک َ ف َ ] ( ع اِمص ) کژی پای چنانکه سرهای پای سوی یکدیگر سپرد و راه رفتن برپشت پای از جانب انگشت خود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). کفساء بودن. ( از اقرب الموارد ). || کژی سینه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کژی پای چنانکه سرهای پای سوی یکدیگر سپرد و راه رفتن بر پشت پای از جانب انگشت خرد یا کژی سینه

پیشنهاد کاربران

بپرس