کفتور

لغت نامه دهخدا

کفتور. [ ک َ ] ( اِ ) بمعنی ثبات است و آن یک جهت بودن در امور و تحمل کردن در آلام باشد. ( برهان ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ظاهراً از لغات برساخته فرقه آذر کیوان است. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ).

فرهنگ فارسی

بمعنی ثبات است و آن یک جهت بودن در امور و تحمل کردن در آلام باشد.ظاهرا از لغات برساخته فرقه آذر کیوان است .

دانشنامه عمومی

کفتور ( عبری: כפתור ) مکانی است که در کتاب مقدس به آن اشاره شده است. به مردم این مکان کفتوریم گفته می شود و به عنوان انشعابی از مصر باستان نام گذاری شده است. در کتیبه های مصر باستان، ماری و اوگاریت نیز به کفتور اشاره شده است. منابع یهودی جایگاه کفتور را منطقه فلسطین می دانند، هرچند منابع مدرن تمایل دارند آن را با مناطقی مانند کیلیکیه، قبرس یا کرت مرتبط کنند. [ ۱]
کفتوریم در نسب شناسی، کتاب پیدایش ( پیدایش ۱۰:۱۳–۱۴ ) به عنوان یکی از چندین بخش از سرزمین مزریم ( مصر ) ذکر شده است.
عکس کفتور
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس