کعب الخنزیر

لغت نامه دهخدا

کعب الخنزیر. [ ک َ بُل ْ خ ِ ] ( ع اِ مرکب ) کعب خوک باشد. چون بسوزانند و سحق کنند و در چشم کشند سپیدی چشم را زائل کند و چون سنون سازند سنون قوی باشد و چون با سکنجبین بیاشامند سپرز بگدازاند و تشنگی بنشاند و نفخ که در شکم بود سود دهد. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

کعب خوک باشد چون بشوزانند و سحق کنند و در چشم کشند سپیدی چشم زائل کند و چون سنون سازند سنون قوی باشد و چون با سکنجبین بیاشامند سپرز بگدازاند و تشنگی بنشاند و نفخ که در شکم بود سود دهد.

پیشنهاد کاربران

بپرس