کع

لغت نامه دهخدا

کع. [ ک َع ع ] ( ع ص ) بددل. سست. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کاع. ( اقرب الموارد ).
- کعالوجه ؛سبک رخسار.

فرهنگ فارسی

بد دل . سست

پیشنهاد کاربران

بپرس