کظاظ

لغت نامه دهخدا

کظاظ. [ ک َ ] ( ع مص ) رنجانیدن کسی را کاری و گرانبار ساختن و اندوهگین نمودن او را. کظاظة. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ).

کظاظ. [ ک ِ ] ( ع اِمص ) سختی. ماندگی. || درازی ملازمت. || دشمنی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). گویند بینهم کظاظ؛ بین ایشان عداوت است.

کظاظ. [ ک ِ ] ( ع مص ) مصدر دیگر مکاظة. رجوع به مکاظة در این لغت نامه شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس