لغت نامه دهخدا
- داروی کشیدنی ؛ داروئی که با میل به چشم می کشند : چون تفرق الاتصال تولد کرده باشد از استقرار فائده نباشد و قوت داروهای کشیدنی دشخوار بدو رسد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). رجوع به کشیدن شود.
فرهنگ فارسی
آنچه قابل کشیدنست . داروی کشیدنی داروئی که با میل بچشم می کشند.
مترادف ها
سفت کننده، کشیدنی، سفت شونده، کشیده شدنی، وخیم شونده
پیشنهاد کاربران
رنج
سیگار
جارو
نقاشی
هوار
سرک
جارو
نقاشی
هوار
سرک