کشکول ؛ کاسه یا ظرفی از جنس سفال یا چوب یا چرم و پارچه و غیره جهت جمع آوری و نگهداری از چیزی با ارزش.
درک بهتر کلیدواژه ی کشکول مرتبط با توضیح مطلب زیر؛
کشور ؛ ریخت کامل تر این کلیدواژه کیشور می باشد. این کلیدواژه یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی کیش و ورز می باشد که کلمه ی اصلی در کلمه ی کشور کلیدواژه ی کیش می باشد و مفهومی که در باطن این کلمه وجود دارد به معنی محافظت و پاسبانی و مراقبت و نگهبانی و حراست می باشد جهت ایجاد ورزیدگی و ورآمدن یا برآمدن. حالا اینکه این مفهوم نهفته در باطن آن چطور در این کلمه نمایان است به شرح زیر می باشد ؛
... [مشاهده متن کامل]
کیشور سرزمینی که مردمانش، کیش و آئین شان کشیک دادن از کشور وجودشان است. مفهوم این کلیدواژه مرتبط با دو کلمه ی کشمیر و کاشمر به معنی کشور دارای امیر
کشیک دادن به مفهوم مراقبت کردن نگاهبانی کردن پاسبانی کردن.
و کیش به مفهوم آیین و آموزه هایی که مراقبت و کشیک دادن از نفس توسط شخص کشیش یا شخص مراقب یا پاسبان در آن آموزش داده می شود.
کشیک ؛ پاسبانی از گوهر وجود پاسبانی از حرفهای لغو و بیهوده مراقبت از پر خوری و پر گویی پاسبانی از فطرت و طینت و. . .
کیش ؛ آیین و آموزه های کشیک دادن
کشیک ؛ پاسبان و مراقب
اصطلاح رایج که گفته می شود مگه کشکیه به معنی بدون محافظ
کیشته ؛ میوه هایی که با خشک کردن آن از فساد آن جلوگیری و محافظت می شود.
کِشتی ؛ مرکب ، جهاز یا ظرف یا مخزن بزرگی که بر روی آب انداخته می شود و کالا جهت نقل و انتقال و تجارت در آن محافظت می شود.
کُشتی ؛ نوعی از ورزش با سبکی خاص جهت محافظت از خود.
کاشتن ؛ نهادن دانه یا بذر در خاک تحت حفاظت جهت رشد و نمو
کشتن ؛ تهی کردن غالب بدن یک جاندار که روح و جان در آن محفوظ است.
کشک ؛ نوعی از فرآیند تولید محصول جهت حفظ و ماندگاری بیشتر لبنیات که با خشک کردن و رطوبت زدایی از لبنیات که عمدتاً از ماست و دوغ تهیه می شود.
کشکول ؛ کاسه یا ظرفی از جنس سفال یا چوب یا چرم و پارچه و غیره جهت جمع آوری و نگهداری از چیزی با ارزش.
کوشک ؛ قلعه ی دارای محافظ
کاشان ؛ سرزمین محافظت شده
کاشی ؛ روکش محافظ دیوار
کَش ؛ به مقدار زمین تحت حفاظت برای کاشت محصولات کَش گفته می شود. کش تنبان هم از این جهت که محافظ و نگهدارنده تنبان می باشد گفته می شود. کلمه ی کش با تغییر ریخت در کلمه ی آغوش با ریخت اصلی آکوش استفاده شده است با اصطلاح اینکه می گوییم بیا در آغوش من یعنی بیا تحت حفاظت من. کلمه ی کَشی یِر یا cashier نیز که در زبان انگلیسی به معنی صندوقدار ترجمه و برگردان شده است در اصل به معنی محافظ می باشد. اصطلاح کَشی یا نعلبکی که در زیر فنجان قرار داده می شود نیز به معنی محافظ فنجان دارای مفهوم می باشد.
کوشش ؛ تلاش برای مراقبت و حفاظت از خود.
کشف ؛ بدست آوردن چیزی از درون یک محفظه حفاظت شده مثل اصطلاح کشف حجاب که کلمه ی حجاب منشعب از کلمه ی حج به معنی نیاز و گرسنگی می باشد و حرف افزونه ی ( ب ) در انتهای کلمه ی حجاب جهت ایجاد اسم افزوده شده است.
ناگفته نماند که در زبان ترکی به کلمه ی گرسنه آج گفته می شود و مفهوم آج مرتبط با کلمه ی حج به مفهوم نیاز می باشد.
کشکول. [ ک َ ] ( اِ ) گدا باشد یعنی شخصی که گدایی می کند. ( برهان ) . || کجلول. ( انیس الطالبین بخاری ) . کاسه گونه ای باشد که درویشان و صوفیان بکار برند و در آن مایحتاج خود از خوراکی و مالیات مال صدقات ریزند
در سیستان و بلوچستان کچکول گویند که همان کشکول است و نامی پسرانه است یعنی فرزندی که بخشش خدای تعالی است مثل خداداد یا اله داد
کشکول، همان میوه ای است که به حالت یک ظرف یک قمقمه درآمده و در دو ماجرای جداگانه به نمایش گذاشته شد:
یکی در داستان سندباد دریایی به هنگام دیدن آن پیرمرد فرصت طلب و یکی دیگر یک شخصیت بازی رایانه ای به نام هاچ هوسینگ تاسیونگ بود که یک قمقمه شراب را با خود حمل می کرد.
کشکول، همان میوه ای است که به حالت یک ظرف یک قمقمه درآمده و در دو ماجرای جداگانه به نمایش گذاشته شد:
یکی در داستان سندباد دریایی به هنگام دیدن آن پیرمرد فرصت طلب و یکی دیگر یک شخصیت بازی رایانه ای به نام هاچ هوسینگ تاسسونگ بود که یک قمقمه سراب را با خود حمل می کرد.
طایفه کشکولی قشقایی بر گرفته از واژه ( کشکولی دراویش ) .
کشکول=کلمه لری بختیاری:کشیدن از روی کول. ( به همین شکل هم استفاده می شد )
دراویش:گدایان
لطفا اصلاح شود، شمله ای بر کمر بسته وکلاه درویشی بر سر شمله دروبشی برآن بسته، هویاعلی گویان در کوچه وبازار می گشت
کشکول cash cool , ظرفی مشابه کاسه ی لاکپشت، که وارونه وار ان را با زنجیر باریک که بدا متصل کرده بودند، درویشان بر سر دوش می اویختند وتبر زین در دست می گرفتند شمره و کلاه درویشی بر سر وعبا وقبا بر تن در
... [مشاهده متن کامل] کوچه وبازار با نعلین می گشتند، نقلی از کشکول در اورده به تبرک به عابران می دادند وعابران از سکه چیزی به اختیار درکشکول درویش می انداختندوروزی روزانه درویش می رسید ، ودرویش چنان بر توکل میرفت که روزی فردا نمی ستاند ومیگفت روزی فردا، فردا می رسد
در گفتار لری:
کَشکول = کوله پشتی، کیسه یا هر چیزی که بر دوش بگذارند و توشه راه یا چیز های در آن باشد و بر دوش بگذارند.
کول ( لری ) = دوش، شانه
کشکول = چیزی که بر دوش می کشند.
هر معنای دیگری هم از این معنا گرفته می شود.
کشکول به معنای کوله پشتی می باشد.
Musette Bag
در زبان لری بختیاری به معنی
کش ::کشیدن
کول::کول. دوش. اطراف گردن
کشکول بیارسوو:: باره ها*وسایل *را بگذار بر دوش خود و آنها را بیاور
gashkol
ظرفی که گدایان یا درویشان آنرا روی دوش خود قرار میدادند و در آن محتویاتی بود که از مردم میگرفتند .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)