کشکشه

لغت نامه دهخدا

( کشکشة ) کشکشة. [ ک َ ک َ ش َ ] ( ع اِ ) آواز پوست مار. ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) تبدیل «کاف » خطاب مؤنث به لغت «بنی اسد» یا «ربیعه « »به شین » چون «علیش » در«علیک » و «بش » در «بک ». ( از منتهی الارب ). || افزودن «شین » به آخر کاف خطاب مؤنث به لغت بنی اسد یا ربیعه چون «اکرمتکش ». ( از منتهی الارب ). رجوع به شرح انموذج شود. || ( مص ) از پوست بانگ برآوردن ازده و گریختن. ( از منتهی الارب ). همه آب چاه و جز آن کشیدن : یقال بحر لایکشکش ؛ ای لاینزح ماؤه بالاستقاء. ( منتهی الارب ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کشکشه به تبدیل «کاف» خطاب مؤنث به «شین» هنگام وقف اطلاق می شود.
«کشکشه» مصدر و لغت بنی تمیم و نوعی وقف به شیوه ابدال و عبارت است از بدل کردن «کاف» خطاب مؤنث به «شین» در حالت وقف؛ مانند کاف «لذنبک» در (یوسف اعرض عن هذا واستغفری لذنبک)؛ «ای یوسف ! از این مطلب بگذر، و ای زلیخا! از گناه خویش استغفار کن! ». در این جا هنگام وقف «لذنبک» به «لذنبش» تبدیل می شود.
قول زرکشی
زرکشی، «کشکشه» را به قبیله قیس (از طایفه مضر)، و «عنعنه» را به قبیله تمیم نسبت داده، و تبدیل کاف مؤنث به حرف شین را اختصاص به حالت وقف نمی دهد و برای آن به آیه : (جعل ربک تحتک سریا) مثال می زند که در حالت کشکشه «ربش تحتش» خوانده می شود.و «عنعنه» آن است که «ان» را به صورت «عن» قرائت کنند، در مثل: (فعسی الله ان یاتی بالفتح) که به صورت «عن یاتی» تلفظ شود.
عناوین مرتبط
...

پیشنهاد کاربران

بپرس