کشک الشعیر. [ ک َ کُش ْ ش َ ] ( ع اِ مرکب ) آش جو. ( مجمع الجوامع ). کشکاب. || آب جو افشرده. ( فرهنگ ادویه ). شیره جو است و نیز جو مطبوخ مالیده صاف نموده را نامند و آب مطبوخ رقیق آن را برای مالیدن که جرم آن در آن داخل شود. ( مخزن الادویه ).