کشنیز

لغت نامه دهخدا

کشنیز. [ ک ِ / ک ُ ] ( اِ ) کشنیج. گشنیز :
به چرخ گندناگون بر دو نان بینی ز یک خوشه
که یک دیگ ترا کشنیز ناید زان دوتا نانش.
خاقانی.
رجوع به گشنیز و غیاث شود.

فرهنگ فارسی

کشنیج . گشنیز . به چرخ گندناگون بر دونان بینی ز یک خوشه که یک دیگ ترا گشنیز ناید زان دو تا نانش

فرهنگ عمید

= گشنیز

پیشنهاد کاربران

بپرس