کشمند

لغت نامه دهخدا

کشمند. [ ک ِ م َ ] ( اِ مرکب ) صحرای مزروع. کشتمند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کشتمند شود.

پیشنهاد کاربران

هم اندر دژش کشمند و گیا
درخت برومند و هم آسیا
فردوسی

بپرس