کشم

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

کشم. [ ک َ ] ( ع اِ ) یوز پلنگ. فهد. ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) بریدگی بینی از بن. || ( مص ) بریدن بینی از بن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

کشم. [ ک َ ش َ ] ( ع اِمص ) نقصان در خلقت و در نسبت. || ( مص ) ناقص بودن در خلقت و در نسبت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

نقصان در خلقت و در نسبت یا ناقص بودن در خلقت و در نسبت

دانشنامه عمومی

کشم (افغانستان). کشم ( به لاتین: Keshem ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولسوالی کشم واقع شده است. [ ۱]
عکس کشم (افغانستان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

معنی نان کوشم در زبان ترکی میشه رهبر گروه والامقام ولی در زبان فارسی معنی نداره چرا؟
چرا در زبان ترکی معنی اسم کشم یعنی رهبر گروه والا مقام ولی در زبان فارسی معنی نداره
koshom. به انگل هایی که در زیر پوست دام ها ( معمولا بز ) زندگی میکنند گویند. اندازه آنها گاهی به سه سانتی متر هم میرسد. این لغت در جنوب فارس و برخی مناطق دیگر استفاده میشود.
کشم یکی از ولسوالیهای ولایت بدخشان در شمال خاوری افغانستان است با جمعیت نزدیک به ۶۳۰۰۰ نفر

بپرس