کشع. [ ک َ ] ( ع مص ) متفرق و پراکنده شدن از کشته. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).کشع. [ ک َ ش َ ] ( ع اِمص ) تفتگی و بی آرامی از اندوه و ملال. ضجرت. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).