کشدانگ. [ ک َ ن َ ] ( اِ ) بزرک. کتان. ( یادداشت مؤلف ).کشدانگ. [ ک َ ن َ ] ( اِ ) دود. دخان. ( از ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 268 ). || زنگ. || ( ص ) لاغر بدن. ( ناظم الاطباء ).