کشخور.[ ک ُ خوَرْ / خُرْ ] ( اِ ) کشخر : بقا باد پادشاه دادگر خسرو هفت کشخور را در داد فرمایی و مملکت آرائی. ( از سندبادنامه چ اسلامبول ص 218 ص 5 ). محتمل است کلمه صورتی از کشور باشد. رجوع به کشخر شود.
فرهنگ معین
(کِ وَ ) (اِ. ) کشور، یک بخش از هفت بخش زمین ، اقلیم .