ابوالفضل آدینه زاده ( ۲۷ خرداد ۱۳۸۴ – ۱۶ مهر ۱۴۰۱ ) یک معترض ۱۷ ساله ایرانی بود که در ۱۶ مهر ۱۴۰۱ در مشهد و در جریان خیزش ۱۴۰۱ ایران ابتدا با ضربهٔ شوکر به گردن آسیب دیده و سپس با شلیک بیش از ۷۰ تیر تفنگ ساچمه ای کشته شد.
... [مشاهده متن کامل]
ابوالفضل آدینه زاده دانش آموز ۱۷ ساله ای بود که در مشهد زندگی می کرد. او از سن ۱۴ سالگی برای کمک به امرار معاش خانواده اش در کنار درس کار تعمیرات موبایل انجام می داد. مادرش، گلدسته حسینی می گوید قبل از به دنیا آمدنش برایش قرآن می خوانده است و سپس با وضو به او شیر می داده است. خانواده اش علاقه مند بودند تا او را به خارج از کشور بفرستند اما او قبول نمی کرده است و می خواسته که در وطنش که آن را دوست دارد زندگی کند و درآن رفاه داشته باشد. تصاویر به جا مانده از ابوالفضل او را نوجوانی همیشه خندان و خوشحال و شاد نشان می دهند و او به عنوان کسی که لبخند بر لبان دیگران می آورد شناخته می شده است. او پس از مدرسه تا ساعت ۲۲:۰۰ در مغازه تعمیرات موبایل کار می کرده است. کشته شدن مهسا امینی، تعرض و سرکوب زنان معترض در خیابان و فساد افسارگسیخته کشور باعث خشم او و حضورش در خیزش بوده است.
در جریان خیزش ۱۴۰۱، در روز شنبه ۱۶ مهر ابوالفضل آدینه زاده به جای رفتن به مدرسه در تظاهرات سراسری در شهر مشهد شرکت کرد. در ساعت ۱۱ ظهر، مأموران جمهوری اسلامی با ضربهٔ شوکر به گردن او، وی را مجروح کرده و با شلیک بیش از ۷۰ تیر ساچمه ای در مقابل درب شمالی دانشگاه فردوسی مشهد به ابوالفضل آدینه زاده تیراندازی کردند. پیکر مجروح و «پاره پاره» او به بیمارستان منتقل شد که ۲۷ تیر از بدن اون توسط پزشکان، خارج شد و وی ساعتی بعد در بیمارستان جان باخت. خانواده او تهدید شده بودند که تنها در صورت پذیرفتن «بسیجی» بودنش پیکر ابوالفضل را به خانواده اش تحویل می دهند. در گواهی فوت او ذکر شده است که وی به دلیل جراحات شلیک تیر به کلیه و جگرش کشته شده است. بنا بر گفته دکتران بیمارستان، تیراندازی به او از فاصله کمتر از ۱ متر صورت گرفته است. پس از این حادثه مأموران جمهوری اسلامی، علی آدینه زاده پدر ابوالفضل را تحت فشار قرار دادند تا سکوت کند و کشته شدن پسرش را رسانه ای نکند.
... [مشاهده متن کامل]
ابوالفضل آدینه زاده دانش آموز ۱۷ ساله ای بود که در مشهد زندگی می کرد. او از سن ۱۴ سالگی برای کمک به امرار معاش خانواده اش در کنار درس کار تعمیرات موبایل انجام می داد. مادرش، گلدسته حسینی می گوید قبل از به دنیا آمدنش برایش قرآن می خوانده است و سپس با وضو به او شیر می داده است. خانواده اش علاقه مند بودند تا او را به خارج از کشور بفرستند اما او قبول نمی کرده است و می خواسته که در وطنش که آن را دوست دارد زندگی کند و درآن رفاه داشته باشد. تصاویر به جا مانده از ابوالفضل او را نوجوانی همیشه خندان و خوشحال و شاد نشان می دهند و او به عنوان کسی که لبخند بر لبان دیگران می آورد شناخته می شده است. او پس از مدرسه تا ساعت ۲۲:۰۰ در مغازه تعمیرات موبایل کار می کرده است. کشته شدن مهسا امینی، تعرض و سرکوب زنان معترض در خیابان و فساد افسارگسیخته کشور باعث خشم او و حضورش در خیزش بوده است.
در جریان خیزش ۱۴۰۱، در روز شنبه ۱۶ مهر ابوالفضل آدینه زاده به جای رفتن به مدرسه در تظاهرات سراسری در شهر مشهد شرکت کرد. در ساعت ۱۱ ظهر، مأموران جمهوری اسلامی با ضربهٔ شوکر به گردن او، وی را مجروح کرده و با شلیک بیش از ۷۰ تیر ساچمه ای در مقابل درب شمالی دانشگاه فردوسی مشهد به ابوالفضل آدینه زاده تیراندازی کردند. پیکر مجروح و «پاره پاره» او به بیمارستان منتقل شد که ۲۷ تیر از بدن اون توسط پزشکان، خارج شد و وی ساعتی بعد در بیمارستان جان باخت. خانواده او تهدید شده بودند که تنها در صورت پذیرفتن «بسیجی» بودنش پیکر ابوالفضل را به خانواده اش تحویل می دهند. در گواهی فوت او ذکر شده است که وی به دلیل جراحات شلیک تیر به کلیه و جگرش کشته شده است. بنا بر گفته دکتران بیمارستان، تیراندازی به او از فاصله کمتر از ۱ متر صورت گرفته است. پس از این حادثه مأموران جمهوری اسلامی، علی آدینه زاده پدر ابوالفضل را تحت فشار قرار دادند تا سکوت کند و کشته شدن پسرش را رسانه ای نکند.