کشتن کردن. [ ک ُ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کشتن. بقتل رساندن.قتل کردن. کشتار کردن : غلامان تیر انداختن گرفتند... و پیادگان بدان قوت به برج بررفتن گرفتندبه کمندها و کشتن کردند سخت عظیم. ( تاریخ بیهقی ).