کشتن ساختن

لغت نامه دهخدا

کشتن ساختن. [ ک ُ ت َ ت َ ] ( مص مرکب ) نابود کردن. از بین بردن. اعدام کردن. به قتل آوردن. ( یادداشت مؤلف ). || قربانی کردن. تضحیة. ( یادداشت مؤلف ). اذباح. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ فارسی

نابود کردن . از بین بردن

پیشنهاد کاربران

بپرس