کشت و زاد. [ ک ِ ت ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) کاشتن وزادن. نطفه و تخم افکندن و نتاج آوردن : مرا کشت و زادیست در طینت دل که حاجت به حوا و آدم ندارم.خاقانی.کشت و زاد از پی بیشی غلامانش کنندچار مادرکه در این نه پدر آمیخته اند.خاقانی.