کشایش
لغت نامه دهخدا
- کشایش روزی ؛ گشایش روزی. چاشت. ناشتائی. ناشتاشکن. ( ناظم الاطباء ).
|| رونق زندگی. بازشدگی گره کار زندگی. || ( اِ ) شکاف. ( ناظم الاطباء ). رخنه. درز. گشایش. رجوع به گشایش شود.
فرهنگ فارسی
گشایش . عمل و حالت کشودن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید