کش کش کش
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
[کِش، کِش، کِش] ( اسم صوت ) برای راندن مرغ، کیش کیش کیش ( لهجه تهرانی ) .
برای راندن و هدایت مرغ و خروس ها به مرغدونی یا خونه اون ها با تاریک شدن کم کم هوا در انتهای روز و نزدیک شب، آهسته و شمرده گفته می شود: [کِش، کِش، جا، جا] یا[کیش، کیش، جا، جا] یا با لحنی محکم تر و تندتر گفته می شود:[کِش، کِش، کِش]
... [مشاهده متن کامل]
برای راندن و هدایت مرغ و خروس ها به مرغدونی یا خونه اون ها با تاریک شدن کم کم هوا در انتهای روز و نزدیک شب، آهسته و شمرده گفته می شود: [کِش، کِش، جا، جا] یا[کیش، کیش، جا، جا] یا با لحنی محکم تر و تندتر گفته می شود:[کِش، کِش، کِش]
... [مشاهده متن کامل]