کسی را سکه ی یک پول کردن

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> کسی را سکه ی یک پول کردن
کسی را بی آبرو کردن
مثال:
وای به روزی که کسی با او در می افتاد؛ سر گذر منتظر می شد و همین که آن آدم بیچاره را می دید، دست ها را به کمرش می زد، هرچه فحش و بدوبی راه بلد بود، نثارش می کرد و او را سکه ی یک پول می کرد.

پیشنهاد کاربران

معنی اصطلاح - > شخصی را به یک پَی سَه کردن ( دری افغانستان )
آبروی کسی را بردن
مثال:
با حرف هایش مقابل دیگران، مرا به یک پی سه کرد. هیچ توقع ای کار را از او نداشتم.
توضیح:
پَی سَه در زبان دری به معنی اسکناس است.
همچنین ← �کسی را سکه ی یک پول کردن� و ← �کسی را سنگ روی یخ کردن�
خرد کردن کسی

بپرس