معنی اصطلاح -> کسی را روی تخم چشم [ خود ] جا دادن کسیکسی را بسیار عزیز داشتن؛ از کسی خیلی خوب مراقبت کردنمثال: همه ی فکروذکرش متوجه نوه هایش بود. آنها را روی تخم چشمش جا می داد.