کسی را با دیگری بازار بودن ؛ بمجاز سر و کار داشتن با چیزی یا کسی. معامله کردن. آمیزش و رفت و آمد داشتن :
بسیار زبونیها بر خویش روا دارد
درویش که بازارش با محتشمی باشد.
سعدی ( طیبات ) .
بسیار زبونیها بر خویش روا دارد
درویش که بازارش با محتشمی باشد.
سعدی ( طیبات ) .