کسوف

/kosuf/

برابر پارسی: خورشید گرفتگی، خورشیدگرفتگی

معنی انگلیسی:
eclipse, eclipse of the sun

لغت نامه دهخدا

کسوف. [ ک ُ ] ( ع مص ) کسف. ( ناظم الاطباء ) ( ازمنتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به کسف شود.

کسوف. [ ک ُ ] ( ع اِ ) ج ِ کِسفَة. ( ناظم الاطباء ). ج ِ کِسف و کِسَف که این دو جمع کسفة هستند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || در نزد فلاسفه کسوف از صفات خورشید است و آن گرفتگی خورشید است هنگامی که در مواجهه با زمین ماه میان آنها حایل باشد. ( اقرب الموارد ). آفتاب گرفتگی. ( ناظم الاطباء ). در لغت عرب کسوف به معنی گرفتن آفتاب وگرفتن ماه هردو آمده است ولی در عرف فارسی زبانان کسوف در آفتاب و خسوف در ماه گویند : آفتاب سلطنت او را از وصمت کسوف و صروف و معرت زوال و انتقال محفوظ و مضبوط... ( المعجم از فرهنگ فارسی معین ).
- کسوف جزئی ؛ گرفتن بخشی از آفتاب. مقابل کسوف کلی.
- کسوف کلی ؛ گرفتن تمام جرم آفتاب. مقابل کسوف جزئی.

فرهنگ فارسی

تاریک شدن قرص خورشیدهنگامی که ماه میان زمین وخورشیدواقع میشودونمیگذارداشعه خورشیدبزمین برسد
۱ - ( مصدر ) گرفتن آفتاب . ۲ - ( اسم ) آفتاب گرفتگی : ( ... آفتاب سلطنت او را از وصمت کسوف و صروف و معرت زوال انتقال محفوظ و مضبوط ... ) توضیح : در لغت عرب ( کسوف ) بمعنی گرفتن آفتاب و گرفتن ماه هر دو آمده ولی در عرف فارسی زبانان ( کسوف ) در آفتاب و ( خسوف ) در ماه گویند . یا کسوف جزئی . گرفتن بخشی از آفتاب مقابل کسوف کلی . یا کسوف کلی . گرفتن تمام جزم آفتاب مقابل کسوف جزئی .

فرهنگ معین

(کُ ) [ ع . ] (مص ل . ) خورشید گرفتگی ، هنگامی که کرة ماه بین زمین و خورشید طوری قرار بگیرد که مانع از تابش نور خورشید به قسمتی از سطح زمین شود.

فرهنگ عمید

گرفته شدن آفتاب، تاریک شدن قرص خورشید به هنگام قرار گرفتن ماه میان خورشید و زمین.

فرهنگستان زبان و ادب

{solar eclipse} [نجوم] پنهان شدن خورشید در پشت ماه وقتی که ماه بین زمین و خورشید باشد و سایۀ ماه بر زمین بیفتد؛ این پدیده به صورت جزئی و کلی و حلقوی رخ می دهد متـ . خورگرفت، خورشیدگرفتگی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کسوف (به ضم کاف و سین)، به خورشیدگرفتگی اطلاق می شود. از احکام آن در باب صلات و نکاح سخن گفته اند.
خواندن نماز آیات هنگام کسوف واجب است. آمیزش در شبی که در آن خسوف و نیز در روزی که در آن کسوف (خورشید گرفتگی) رخ داده مکروه است. هنگام کسوف یا خسوف اگر ابر، خورشید یا ماه را بپوشاند، نماز آیات ساقط نمی شود.

دانشنامه عمومی

کسوف (فیلم ۱۹۶۲). کسوف ( به ایتالیایی: L'eclisse ) فیلمی ایتالیایی در سبک درام محصول ۱۹۶۲ به کارگردانی میکل آنجلو آنتونیونی و با بازی آلن دلون و مونیکا ویتی است. کسوف در رم و ورونا فیلمبرداری شده است. داستان فیلم دربارهٔ دختر جوانی است که رابطه خود را با معشوق قبلی خود به هم می زند و وارد رابطه با دلال بورسی می شود که طبیعت ماتریالیستی دلال باعث تحلیل رفتن رابطه این دو نفر می گردد. [ ۱] این فیلم آخرین فیلم از سه گانه آنتونیونی بعد از ماجرا ( ۱۹۶۰ ) و شب ( ۱۹۶۱ ) به شمار می رود. [ ۲] مارتین اسکورسیزی در مستند سفر من به ایتالیا کسوف را بارزترین فیلم از سه گانه آنتونیونی معرفی می کند. فیلم موفق شد در فستیوال فیلم کن سال ۱۹۶۲ جایزه ویژه هیئت داوران را به دست آورد. [ ۳]
• آلن دلون در نقش پییِرو
• مونیکا ویتی در نقش ویتوریا
فرانسیسکو رابال در نقش ریکاردو
لوئی سنیه در نقش ارکولی
لی لا برینیونه در نقش مادر ویتوریا
• روسانا روری در نقش آنیتا
میرلا ریچاردی در نقش مارتا[ ۴]
عکس کسوف (فیلم ۱۹۶۲)

کسوف (فیلم ۲۰۰۹). کسوف ( انگلیسی: The Eclipse ) یک فیلم درام است که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به کیران هایندز و آیدان کوئین اشاره کرد.
عکس کسوف (فیلم ۲۰۰۹)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:گرفت

پیشنهاد کاربران

اصطلاح کسوف منشعب از کلمه کثیف می باشد. یعنی ماه مانند یک لَکّه ی سیاه و کثیف جلوی تابش نور خورشید به زمین را می گیرد. به طوری به این حالت خورشید گرفتگی می گویند.
اصطلاح شهنه که به خسوف هم تعبیر شده است به حالتی گویند که شاه از شاهی و سخاوت افتاده باشد. مثل زمانی که ماه در آسمان شب نباشد و در پشت زمین قرار بگیرد و نتواند نور خورشید را برای آسمان شب انعکاس بدهد. که به این حالت ماه گرفتگی گفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح خسوف مترادف خسیس و متضاد مفهومی سخاوت و سخی بودن می باشد که قانون تضاد مفهومی از یک ریشه در این کلمه اعمال گردیده است. قانون تضاد مفهومی با استفاده از ریشه خود کلمه برای زمانی اعمال می گردد که دیگر نیازی به کلمات دیگر برای ترجمه نباشد. مثلاً اگر کلمه خسوف از سخاوت ایجاد نمی گردید باید از کلمه ای مثل بخیل برای ترجمه استفاده می کردیم.
قانون ایجاد تضاد مفهومی با جابجایی دو یا چند حرف مثل مرحوم محروم ( به دست آوردن و از دست دادن ) یا مثل سخاوت و خسوف ( بخشش و بخل ) فرق و رفق ( دوری نزدیکی ) ذلت و لذت ( حس مادی و معنوی ) کپ پک ( فضای باز و فضای بسته ) صفحه صُحَف صحافی فصیح ( جمع و فرد ) سطل سلط سلطه تسلط مسلط ( تسلط شرایط از بالا و پایین ) تهی محتوا ( پر و خالی )
اصطلاح کسوف مترادف مفهومی و منشعب از کلمه کثیف و کثافت می باشد. و متضاد مفهومی کثافت، ذکاوت می باشد. یعنی ماه مانند یک لَکّه ی سیاه و کثیف جلوی تابش نور خورشید به زمین را می گیرد. به طوری که به این حالت که ماه در بین خورشید و زمین قرار می گیرد و حالت یک حلقه نورانی که وسطش تاریک است خورشید گرفتگی یا کسوف می گویند. البته در مورد کلمه کسوف و کثیف لازم به توضیح می باشد که قانون ذات حروف در این دو کلمه نیز خودنمایی و نقش ایفا کرده است. بدین صورت که ذات حرف ( و ) در میان کلمه کسوف و دیگر کلمات نماد ایجاد جریان در کلمه را نقش ایفا می کند مثل رود صوت شوت فرود صعود و . . . و ذات حرف ( ی ) با توجه به مدل صدور حجم آوا از ابزارهای دهانی که از پهنای سطح زبان در دهان جاری می شود در کلماتی قابل مشاهده هست که اشاره به پایین بودن چیزی که معمولا داری پهنا و سطحی باشند را نشان می دهد مثل زمین زیر یون یِر یار ایران سیلینگ یا مثل تفاوت نیترات و نیتریت که نیتیریت شکل پایدارتری نسبت به نیترات دارد. بسیط و بساط و بسط، تریلی و ترولی.

کسوف: کسوف قرار گرفتن ماه بین خورشید و زمین است و در زمان کسوف سجده ماه بر زمین می افتد.
برای همین انسان با دیدن سجده ماه باید نماز آیات بخواند و سجده برود و برخی اعمال، چون اعمال زناشویی و خندیدن در این زمان کراهت شدید دارد.
گرفتگی خورشید ؛ کسوف.
خور گرفت و مه گرفت - خورگیران و مه گیران
Solar eclipse
کسوف : بدحال شدن ، گرفتگی آفتاب و ماه
از جهودی رهاند شاهی را
دور کرد از کسوف ماهی را
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 534 )

بپرس