کسورات

/kusurAt/

لغت نامه دهخدا

کسورات. [ ک ُ ] ( ع اِ ) جج ِ کسور و کسر. || ج ِ کسر. ( اقرب الموارد ). رجوع به کسر شود.

فرهنگ فارسی

جمع کسور و یا جمع کسر

پیشنهاد کاربران

deductions
کمبودها
نقصان ها
ایرادها
آنچه از آن چیز کم کنند را، کُسورات گویند.
کاستی، ریزش، کمبود
می توان این واژه ها را جمع بست یا نبست و بجای واژه بیگانه و نازیبای کسورات بکار گرفت.
کسری ها
کمبود ها

بپرس