کسوت گری
/kesvatgari/
لغت نامه دهخدا
- کسوتگری کردن ؛ ترجمه کردن. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
1_خیاطی
2_ترجمه
آراستن
برگرداندن
خرد نامه ها را ز لفظ دری
به یونان زبان کرد کسوت گری
✏ �نظامی�
2_ترجمه
آراستن
برگرداندن
خرد نامه ها را ز لفظ دری
به یونان زبان کرد کسوت گری
✏ �نظامی�