کسو

لغت نامه دهخدا

کسو. [ ک ُ ] ( ص نسبی ) زن آزمند آرمیدن با مردان. زن که نگهداشت شرم نکند. زن بدکاره.

کسو. [ ک َس ْوْ ] ( ع مص ) پوشانیدن جامه را به کسی. ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) زنی که خود فروشی کند روسپی فاحشه .
پوشانیدن جامه را به کسی

گویش مازنی

/kasoo/ مقداری از هر گیاه درو شده که در یک مشت جای گیرد

واژه نامه بختیاریکا

( کُ سُو ) کدام؛ کدامیک

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۵(بار)
کِساء و کِسْوَة به معنی لباس است . بر عهده پدر شیرخوار است طعام و لباس زنان مرضعه. کَسا و اِکْساء هر دو به معنی پوشاندن لباس است . پس استخوآنهارا گوشت پوشاندیم . از اموال به سفیهان طعام و لباس بدهید، و با آنها متعارف سخن گویید.

دانشنامه عمومی

کسو ( به مجاری: Keszü ) یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در ناحیه پچ واقع شده است. [ ۱]
عکس کسوعکس کسوعکس کسو
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

کسو یعنی زن بدکاره. فاحشه. جنده. هرجایی. ددری. ولگرد. هرزه
درزبان لری به معنای زن فاحشه س
ولی درزبان کوردی فکرکنم کلمه خوبی هست ( میگه کسو شیرینه ) تحقیق کنید
کسو یا کسوی ( kesewi ) وسیله ای است که برای جابجا کردن و گیراندن آتش استفاده می شود. معمولا از شاخه درختان نسوز یا بهتره بگیم دیرسوز است.
زن بد صفت
زن بد صفتی که ا ز صفات زشت خود برای آبرو ریزی استفاده می کند

در برخی زبان های ترکی به معنای کوره است. در زبان تاتی به معنای لاکپشت است. در فارسی به معنی هرزه است.
کَسوو به زبان تاتی میشود لاکپشت.
توصیه میکنم حتما درباره یه زبان تاتی تحقیق کنید
کسو. ( "ک" با آوای زبر، "و" با آوای پیش ) ، ( ا ) ، ( زبان مازنی ) ، دسته بزرگ شالی است که از چندین دسته کوچک شالی تشکیل میشود.

بپرس