کسره
/kasre/
مترادف کسره: زبر، شکسته
برابر پارسی: زیرنشان، زیرواگ
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
کسرة. [ ک ِ رَ ] ( ع اِ ) پاره ای از چیزی شکسته. ج ، کِسَر، کِسر. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قطعه ای از شیئی شکسته و منه الکسرة من الخبز. ج ، کِسَر، کِسرات ، کِسَرات. ( از اقرب الموارد ). || نوع و هیئت شکستن. ( ناظم الاطباء ).
کسرة. [ک ُ رَ ] ( ع اِمص ) اسم است کسر را. ( ناظم الاطباء ).
کسره. [ ک َ رَ / رِ ] ( از ع ، اِ ) کسرة. حرکت زیر. رجوع به کسرة شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) قطعه ای از چیزی شکسته و خرد شده جمع : کسرات
اسم است کسر را
فرهنگ معین
(کِ رَ ) [ ع . کسرة ] (اِ. ) تکه ای از چیز شکسته . ج . کسرات .
فرهنگ عمید
حرکت زیر حرف و علامت آن، زیر.
پیشنهاد کاربران
کسره: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
اِکارا ekārā ( سنسکریت: ekāra )
اِکارا ekārā ( سنسکریت: ekāra )
روی حروف گذاشته میشودتامعنای حرف راتکمیل کند.
مثال
بَر=خشکی
بِر=نیکی
مثال
بَر=خشکی
بِر=نیکی
اختخوت
این واژه عربی است و پارسی آن این است:
روپا ( سنسکریت )
روپا ( سنسکریت )