کَسر
= کاست
چیخار ، آچار و . . . فعل دائم هستند. ریشه فعل آر یا َ ر ، میشود فعل دائم در ترکی آذربایجانی .
ترکیب ریشه فعل "کَس" به معنی بریدن " َ ر " میشود کلمه "کَسَر" به معنی "همواره می برد" .
کلمه عربی بوده ضمنا شما ازفارسی فقط عربی رو بگیر ببین چیزی هم میمونه جناب شجاع
خیلی منطقی توضیح بدین دیگه چرا توهین میکنید؟؟ به این حرفاتون تره هم خورد نمیکنن. ده نفر گفتن نمیدونم فارسیه یا عربیه چرا نظری که گفته تورکیه انقدر فشاریتون کرده؟
قشنگ مث بچه ی آدم نظر خودتونو بنویسید. ادعای تاریخو تمدنو فرهنگتونم میشه
کم کردن
کاستن = کا ستن
کا از کات و کم کردن میاد و بعلاوه پسوند ستن
مانند
پیوستن
گسستن
بستن
توانستن
خواستن
هیچ ارتباطی هم با کلمات مغولی نداره
اگر هم باشه از فارسی به ترکی رفته
ترکی اگه فارسی و عربی رو ازش بگیری چیزی نداره
در پارسی واکه �س� به �ه� تبدیل شده
مانند
ماسی به ماهی
مستر به مهتر
احتمالا کهتر به کسر تبدیل شده
کسر برگرفته از فعل ترکی " کَسمَک " به معنی بریدن ، کم کردن ، کاستن می باشد که از آن واژه " کسیر " مشتق شده و به شکل " کسر " به شکل سماعی یا شنیداری وارد عربی شده است .
واژه ( برخه ) به معنای ( کسر ) با واژگان ( برخ، برخی ) از کارواژه ( بَرخیدن=جزء جزء کردن، بخش بخش کردن، پاره پاره کردن ) همخانواده می باشد و از واژگان پارسی است. برخی از . . . = کسری از . . . .
در زبان آلمانی به ( کسر ) ، Bruch گفته می شود و واژگان منتهی به ch در زبان آلمانی با ( خ ) واگوییده می شوند ( بروخ یا بقوخ ) :بمانند ( Buch ) که ( بوخ ) واگوییده می شود. هر چند که واژه آلمانی Bruch با واژه انگلیسی breach از یک ریشه می باشد ولی انگلیسی زبانها به ( کسر ) به ویژه در دانش مزداهیک ( ریاضی ) ، fraction می گویند ولی آلمانی زبانها همان Bruch را برای کسر در دانش مزداهیک ( ریاضی ) بکار می برند . آنچه روشن و نمایان است، این است که واژه Bruch با واژگان پارسیِ برخیدن، برخی، برخ و برخه از یک بُن و ریشه می باشند.
... [مشاهده متن کامل]
( هنگام خواندن کتابی به زبان آلمانی در زمینه دانش مزداهیک، این نکته نظر مرا جلب کرد. )
عدد کسری احتمالا به این علت نامیده شده است که عدد شکسته یا خرد می شود یا عدد کم و کاهش پیدا می کند.
هدایت المتعلمین فی طب ص 192 و ذخیره خوارمشاهی ص 163 :
استخوان شکسته که دو قسمت شده
برخه، پاره ای از هر چیز، جزوی از کلّ
بَرخه از برخ به چم شماری. رد این واژه در برخی دیده می شود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)