غم و تیمار گویی هست با جانم به کستی در
ز درد و غم شوم هزمان به دین خودپرستی در.
قطران ( ازآنندراج ).
پیل زوری که چون کند کستی بند او پیل را دهد سستی.
مسعودسعد ( از آنندراج ).
دستم گرفت و افکند ناگه بزیر پایم پس گفت خیز و بنما این چابکی و چستی
فریاد من رس اکنون کز دستهای بسته
با چون فلک حریفی باید گرفت کستی.
کمال الدین اسماعیل ( از آنندراج ).
رجوع به کستی کردن شود.|| به معنی زنار هم آمده است و آن ریسمانی باشد که ترسایان و هندوان بر کمر بندند و گاهی هم برگردن افکنند. ( برهان ). به معنی زنار است و آن در اصل کشتی بوده برخلاف کستی. ( آنندراج ). کشتی. ( حاشیه برهان چ معین ). از پهلوی کستیک مأخوذ است و کلمه اخیر غالباً درگزارش پهلوی اوستا و در کتابهای پهلوی به معنی کمربند مخصوص زرتشتیان استعمال شده ، از آن جمله در تفسیربند دوازدهم فرگرد شانزدهم و بندهای یکم تا نهم فرگرد هیجدهم وندیداد و فصل بیست و چهارم بند بیست و دوم و فصل سی ام بند سی ام بندهشن. کلمه مزبور از ماده ٔکست مشتق است که در پهلوی به معنی پهلو، سوی ، جانب و کنار است و در پارسی نیزکشت و کست بهمین معنی آمده. در اشعار پارسی کستی هم به معنی کشتی و مصارعه و هم به معنی کمربند مخصوص زرتشیان آمده است. کستی را زرتشتیان «بند دین » نیز گویند و معرب آن کستیج و کستک و کشتیج است. این کستی از72 نخ از پشم سفید گوسفند تهیه می گردد و آن باید بدست زن موبدی بافته شود. 72 نخ به شش رشته قسمت شده وهر رشته 12 نخ دارد. عدد 72 اشاره است به 72 فصل یسنا که مهمترین قسمت اوستاست و 12 اشاره است به دوازده ماه سال و 6 اشاره است به شش گهنبار که اعیاد دینی سال باشد. کستی را باید سه بار بدور کمربندند و این نیز به عدد سه اصل مزدیسنا: منش نیک ، گوش نیک و کنش نیک می باشد. هر زرتشتی پس از سن هفت سالگی موظف است که کستی را به دور کمر بندد. ( مزدیسنا ص 243، 252 ).بیشتر بخوانید ...